"بگذار مزمزه ات کنم..."
گله نکن از اینکه مدام نگاهت نمی کنم
چه انتظار داری از غار نشینی
که کورمال کورمال
خود را به دهنه غار رسانده
خیره شدن به خورشید؟!
نه!می ترسم...
می ترسم از اینکه چشم هایم
همه نور شود و خودت را گم کنم
من از آن انتهای ظلمانی آمده ام
کم کم در من ظهور کن
اشباع شدن تجربه خوبی نیست!
+شعر "بگذار مزمزه ات کنم..."در سایت شعر نو...
نظرات شما عزیزان:
|